اگر خطوط موسيقي کلاسيک، فن‌آوري‌نانو را به کار گيرند صداي آن چگونه خواهد شد؟

به گزارش سرويس فن‌آوري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، «شلوسر» در دانشگاه آلبرتا، مشغول اجراي

 

مأموريت اين کار که «نانوسوناتاها» (قسمت اول) ناميده شده‌است، طبق برنامه حمايتي دانشکده‌هاي علوم

 

اجتماعي، هنرهاي زيبا و جامعه‌شناسي بر عهده «شلوسر» گذاشته شده‌است.



اين ترکيب در حقيقت علاقة «رزوسکي» به نانوماشين‌هاي بيومولکولي را منعکس مي‌کند.

 

شلوسر گفت که: «رزوسکي شکل 20 تا 40 دقيقه‌يي سوناتاهاي قرن نوزدهم را به هفت قسمت سه دقيقه‌يي فشرده

 

مي‌کند و به روش هيجان انگيزي عاشقان موسيقي را شگفت زده مي‌کند.»

او گفت: «شما مجبوريد تمرکز دوباره‌اي روي انتظارات خود از موسيقي داشته باشيد و اين امر مفهوم هنر را از

 

ظرافت هميشگي آن به چالش مي‌کشاند. در اين وضع ملودي به صورت نوک سوزني درمي آيد و شنوندگان

 

 مجبور خواهند بود که وضعيت‌هاي لحظه‌يي صدا را به خاطر داشته باشند.»

هر قطعه کوچک از کار 21 دقيقه‌يي مقادير زيادي از ايده‌هاي موسيقي را در خود ذخيره مي‌کند.

او قبول دارد که انجام آن سخت است. به طور نه چندان جالب، «هر نوت مي‌شمارد». اين نانونوت‌ها از همکاري

 

رزوسکي با يک فيزيکدان، که اکنون يک پيانونواز آموتور است، الهام شده‌است.

رزوسکي بعد از اينکه دوست فيزيکدانش فيلمي از نانوموتورهاي چرخاني که از ضخامت تار مو 300 تا

 

500 برابر کوچک‌ترهستند را به او نشان داد، شروع به آهنگسازي يک قطعه انعکاسي کرد.

به گزارش ايسنا از ستاد ويژه توسعه فن‌آوري نانو، شلوسر گفت: «از نظر نوع صدا، موسيقي حاصل از اولين

 

نانوسوناتا، تقليد صدايي از صداي قدم اين نانوموتور خواهد بود.»



او مجموعه نهايي نانوسوناتاها را يک پيشرفت هنري که قادر به لمس معاني است، مي‌داند.



ترکيب موسيقي و فن‌آوري، شکاف بين علم و هنر را پل مي‌زند.



شلوسر گفت: «اين نشان دهندة آن است که فن‌آوري در سطح بشري بايد به خوبي بيان خود را در

هنرعرضه کند